next page

351- اقتباس از فرمايش امام سجاد (عليه السلام ) است كه : ((كل نعمك ابتداء)).
352- اقتباس از اين آيه است كه : ((و رحمتى رسعت كل شى ء)). و رحمت من ، همه چيز را فرا گرفته است .
353- اشاره است به اين شريفه كه : ((لقد خلقنا الانسان من صلصان من حما مسنون )). ماد آدمى را از گل خشك و از لجن بويناك آفريدم .
354- اشاره است به اين آيه شريفه كه : ((يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه ))اى انسان تو با تلاش و رنج به سوى پروردگارت مى روى ، و او را ملاقات خواهى كرد.
355- اشاره است به اين بيت :
بودم آن روز، من از طايفه درد كشان
كه نه از تاك نشان بود و نه از تاك نشان
356- هر آينه بر انسان مدتى از زمان گذشت و او چيزى در خور ذكر و ياد نبود.
357- در نسخه اصل ((كى )) آمدهاست
358- در نسخه اصل ((كى )) آمده است .
359- اشاره است به اين آيه شريفه : ((و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها)).
360- اى مردم مثلى زده شد، پس به آن گوش كنيد؛ كسانى را كه جز خداى مى خوانيد هرگز مگسى نمى آفرينند هر چند كه براى اين كار، اجتماع كنند و گرد هم آيند. اگر آن مگس چيزى از ايشان بربايد، نمى توانند آن را باز پس گيرند، جستجوگر و آنكه در پى او هستند ناتوان مى باشند. و قدر خداوند را آن چنانكه در خور اوست نشناختند در حقيقت خداوند نيرومند شكست ناپذير است .
361- رجوع كنيد به ص 201
362- به راستى كه انسان را در نيكوترين اعتدال آفريديم سپس او را به پست ترين (مراتب ) پستى بازگردانديم .
(تين / 4-5)
363- و خداوند تمامى نامها را به آدم تعليم داد.(بقره /31)
364- آيا گمان مى كنى كه تو، جرمى كوچك هستى ؟ در حالى كه جهان بزرگى در تو پنهان و نهفته مى باشد.
ديوان منسوب به اميرالمؤ منين على (عليه السلام )، ص 134).
365- خداوند فرمود: اى فرزند آدم ، تمام چيزها را براى تو آفريدم ، و تو را بريا خود.
(كلمة الله ، ص 169؛ علم اليقين ، فيض كاشانى ، ج 1، 381).
366- نيكى هاى خوبان ، بدى هاى مقربان است . (بحار الانوار، ج 25، ص 205، ج 16)
367- احياء علوم الدين ، غزالى ج 4 ص 268 كتاب التوحيد و التوكل ، بيان اعمال المتوكلين .
368- الرسالة القشيرية ، عبدالكريم قشيرى ، ص 264.
369- شرح منازل السائرين ، عبدالرزاق كاسانى ، ص 174.
370- مراد از شارح قاسانى ، مولى عبدالرزاق كاشانى ، در سال 735 هجرى است وى از عرفاى محقق قرن هشتم هجرى و جامع علوم ظاهرى و باطنى بوده وى از اجله شاگردان شيخ كبير صدرالدين قونيوى ، و با علاءالدوله سمنانى معاصر بوده و مكاتبات عرفانى داشته و شاگردى محقق همچون شيخ داوود قيصرى (شارح مشهور فصوص ابن عربى ) را تربيت كرده است . او را تاليفات بسيار بوده كه مشهورترين آنها عبارتند از: شرح فصوص الحكم ابن عربى ، شرح منازل السائرين خواجه عبدالله انصارى ، تاويلات آيات قرآن كريم (كه به خطاء به ابن عربى نسبت داده شده است ) و اصطلاحات الصوفية .
(الذريعة ، آغاز بزرگ طهرانى ، ج 14 ص 188؛ نفحات الانس ، جامى ، ص 483).
371- شرح منازل السائرين عبدالرزاق كاشانى ، ص 175 - 174.
372- همانا ايمان آورندگان كسانى هستند كه چون نام خدا برده شود، خوف بر دلهاى ايشان چيره گردد. و چون آيات خدا بر آنها خوانده شود، ايمانشان افزون گردد. و بر پروردگار خود توكل مى كنند... (تا آن جا كه فرموده ) اينان ايمان آورندگان حقيقى هستند.
(انفال / 2و4)
373- رجوع شود به سوره هاى : مجادله 10؛ ال عمران 122 و 160 و توبه ، 51.
374- رجوع كنيد به ص 201
375- خداست كه جز او معبودى نيست و مؤ منان بايد تنها بر خداوند اعتماد كنند.
376- پس چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن ، بدرستى كه خداوند توكل كنندگان را دوست مى دارد
(آل عمران /159)
377- بى نيازى و عزت جولان مى كنند و مى گردند پس در آن هنگام كه به موضع و جايگاه توكل دست يابند، در آنجا توطن مى كنند و قرار مى گيرند (اصول كافى ، ج 2 ص 53 باب 32 از كتاب الايمان و الكفر،ح 3).
378- طلاق ، 3.
379- كسى كه به او سه چيز داده شده ، از سه چيز محروم نمى شود. كسى كه به او دعا داده شده ، اجابت هم داده مى شود. كسى كه به او شكرگزارى داده شده ، افزونى هم داده مى شود، و كسى كه به او توكل داده شده ، كفايت هم داده مى شود. سپس فرمود: آيا كتاب خداوند عز و جل را خوانده اى كه : ((كسى كه بر خداوند توكل كند، پس خدا او را بس است )) و فرمود: ((اگر شكرگزارى كنيد، نعمت شما را افزايش مى دهم )) (سوره ابراهيم :7)، و فرمود: ((بخواند مرا تا اجابت كنم شما را)). (سوره غافر:60).
(اصول كافى ، ج 2، ص 53، باب 32 از كتاب الايمان و الكفر، ح 6).
380- راوى گفت : از حضرت موسى بن جعفر (عليهم السلام ) پرسيدم از معنى اين سخن كه : ((و كسى كه بر خدا توكل كند، پس خدا او را بس ‍ است )). پس امام (ع ) فرمودند: توكل بر خداوند داراى درجاتى است ، از آن جمله اينكه بر خداوند در تمام كارهايت توكل كنى ، پس آنچه كه با تو كرد، از آن راضى باشى ، بدانى كه تو را از نيكويى و فضل منع نكند و بدانى كه همانا فرمان در آن كارها، از آن اوست . پس بر خدا به واگذاشتن تمام امور به او، اعتماد و توكل كند، و در آن كارهايى كه در حق تو انجام داده و در غير آنها، به وى اطمينان داشته باش و اعتماد كن . (همان مصدر و همان باب ، ح 5).
381- حضرت اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) فرمودند: باى ايمان چهار ركن است : توكل بر خدا، و واگذارى كارها به او، و تسليم بودن در مقابل امر خداوند، و راضى بودن به قضاى خدا.
(مستدرك الوسائل ، نورى ، ج 11، ص 215، باب 11، از ابواب جهاد النفس ، ح 1، الجعفريات ، ص 232، باب البر و سخاء النفس ).
382- رجوع كنيد به ص 201.
383- ابوبصير از حضرت صادق (عليه السلام ) نقل مى كند كه : آن حضرت بمن فرمودند: هيچ چيزى نيست ، مگر اينكه حدى دارد. ابوبصير گفت : به امام (ع ) عرض كردم : حد توكل چيست ؟ امام (ع ) فرمود: يقين . گفتم : حد يقين چيست ؟ فرمود: اينكه با (وجود) خدا، از چيزى نترسى .
(مستدرك الوسائل ، ج 11، ص 215، باب 11، ح 2).
384- پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمودند:اى اباذر اگر خوش دارى كه قويترين مردم باشى ، پس بر خدا توكل كن . (مستدرك الوسائل ،ج 11، ص 216، باب 11، ح 3).
385- در كتاب مستدرك الوسائل از پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نقل شده كه فرمودند: كسى كه دوست دارد پرهيزكارترين مردم باشد، مى بايست كه بر خدا توكل كند. (همان مصدر و همان باب ، ص 217، ح 6).
386- پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از جبرئيل از تفسير توكل پرسش كردند، پس جبرئيل گفت : (توكل ) ياس از آفريدگان است ، و اينكه انسان بداند كه مخلوق نه ضررى مى رساند و نه نفعى ، و نه عطا مى كند و مى بخشد و نه منع مى كند و محروم مى دارد. (همان مصدر و همان باب ، ص 218، ح 13).
387- اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) در خبر معراج از پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله ) نقل مى كند كه فرمود:اى پروردگار من ، كدام عمل برتر و افضل است ؟ خداوند (عز و جل ) فرمود:اى احمد، پيش من چيزى از توكل بر من ، و رضا به آنچه كه قسمت كرده ام ، برتر و افضل نمى باشد.
(همان مصدر و همان باب ، ص 220، ص 83، باب التفويض و التوكل عليه ، بحارالانوار، ج 68، ص 98.
388- رجوع شود به : اصول كافى ، ج 2، ص 83، باب التفويض و التوكل عليه ، بحارالانوار، ج 68، ص 98.
389- هر كسى كه بر خدا توكل كند، پس او وى را بس است ، بدرستى كه خدا كار خود را اجرا مى كند، و براى هر چيزى اندازه اى قرار داده است . (طلاق ، 3).
390- معارج ، 21 - 15.
391- در نسخه اصل ، ((خلق انسان هلوعا)) آمده است .
392- اصول كافى ، ج 2، ص 238، باب 116، ح 7.
393- وسائل الشيعة ، ج 16 ، ص 20، باب 64، از ابواب جهاد النفس ، ح 4.
394- مستدرك الوسائل ، ج 12، ص 59، باب 64، از ابواب جهاد النفس ، ح 2.
395- همان مصدر و همان باب ، ص 59، ح 4.
396- حضرت اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) در وصيتش به امام حسين (عليه السلام ) فرمودند:اى فرزندم ، آزمندى كليد رنج است و مركب سختى و موجب فرو افتادن در گناهان . و شكم بارگى در بردارنده همه عيوب و بديها مى باش . (تحف العقول ، ص 60).
397- صحاح اللغة ، ج 4، ص 1362.
398- مجمع البحرين ، فخرالدين طريحى . ج 5، ص 61.
399- شرح اصول الكافى ، صدرالدين شيرازى ، ج 1، ص 435.
400- #- ما در فصل سوم اين مقصد در اين باب بيانى مفيد نموديم . مراجعه شود به آنجا. منه عفى عنه .
401- رجوع شود به : الاسفار الاربعة ، ج 1، ص 71، فصل 7.
402- از آن رو كه از جمله اسماء خداوند رؤ ف و رحيم است ، وقتى خدا به رافت و رحمت موصوف مى شود، اتصاف وى به اين دو بر وجهى اعلى و اشرف بوده و به اعتبار مظاهر و آثار مى باشد. و همچنين است انتساب غضب به خدا كه به اعتبار آن چيزى مى باشد كه از وى در حق دشمنان حق ، صادر مى شود. (شرح اصول الكافى ، ج 1، ص 435).
403- اى خردمندان ، شما را در قصاص زندگى است . (بقره ، 179).
404- الفتوحات المكية ، ابن عربى ، ج 1، 102.
405- و رحمت من همه چيز را فراگرفته است . (اعراف ، 156).
406- پروردگارا رحمت و دانش تو بر همه چيز احاطه دارد. (غافر، 7).
407- مراد سوره فاتحة الكتاب (حمد) است .
408- الفتوحات المكيه ، ج 1، ص 102، (طبع چهار جلدى )، و با تحقيق عثمان يحيى ، ج 2، ص 133.
409- هر آينه پيامبرى از خود شما بر شما مبعوث شده است ، هر آنچه شما را رنج ميدهد بر او گران مى آيد، سخت به شما دل بسته و با مؤ منان رؤ وف و مهربان است . (توبه ، 128).
410- شايد از اينكه ايمان نمى آورند خود را هلاك سازى و قالب تهى كنى . (شعراء، 3).
411- شايد اگر به اين سخن ايمان نياورند، خويشتن را به خاطر ايشان از اندوه هلاك سازى و قالب تهى كنى . (كهف ، 6).
412- محمد پيامبر خداست ، و كسانى كه با او هستند بر كافران سختگير و با يكديگر مهربانند. (فتح ، 29).
413- حضرت امام صادق (عليه السلام ) به اصحاب خود مى فرمود: ((تقوا داشته باشيد، و برادرانى نيكوكار بوده ، و براى خدا دوستدار هم باشيد، با هم ارتباط داشته و بر يكديگر رحم آوريد، همديگر را زيارت و ملاقات نموه ، و متذكر امر ما باشيد و آنرا زنده بداريد)).
(وسائل الشيعة ، ج 8، ص 552، باب 124، ح 1 (اسلاميه ) و ج 12، باب 124، ص 215، ح 1 (طبع آل البيت )، اصول كافى ، ج 2، ص 140، باب التراحم و التعاطف ، ح 1).
414- امام صادق (عليه السلام ) فرمود: ((بر مسلمانان لازم است كه در پيوند با همديگر تلاش كنند، و در مهربانى نمودن و رسيدگى به حاجتمندان همكارى كرده و با يكديگر مهربانى و عطوفت داشته باشند، تا به همانگونه باشند كه خداوند (عز و جل ) امر كرده است : ((با يكديگر مهربان هستند))، غمخوار يكديگرند در آنچه كه از ايشان فوت و پنهان شده است بر همان روشى كه گروه انصار در زمان رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) راه سپر بودند)).
(وسائل الشيعة ، ج 12، ص 215، باب 124، ح 2، اصول كافى ، ج 2، ص 140، باب التراحم و التعاطف ، ح 4).
415- پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: ((خداوند (عز و جل ) رحيم است 7 و هر رحيمى را دوست دارد)).
(امالى شيخ طوسى (قدس سره )، مجلس 18، ص 516، ح 1129، وسائل الشيعة ، ج 12، ص 216، باب 124، ح 6).
416- علامه حلى در رساله سعديه از پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله ) نقل كرده كه آن حضرت فرمود:
((سوگند به كسى كه جانم به دست اوست ، خداوند رحمتش را جز بر كسى كه رحيم است نمى نهد)). گفتند:اى رسول خدا، آيه همه ما رحيم و مهربان هستيم ؟ پيامبر فرمود: ((رحيم آن كسى نيست كه تنها به خود و خانواده اش مهربانى كند، بلكه رحيم آن است كه بر مسلمانان رحم و به ايشان مهربانى كند)). و پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود: ((خداى تعالى گفته است : اگر خواهان رحمت من هستيد، پس به ديگران مهربانى و رحم كنيد)).
(مستدرك الوسائل ، ج 9،ص 55، باب 107، ح 3، الرسالة السعديه ، ص 165).
417- پيامبر فرمود: ((كسى كه به مردم رحم نكند، خدا به او رحم نمى كند)).
(مستدرك الوسائل ، ج 9،ص 55، باب 107، ح 4، الجعفريات ، ص 167، باب صفة المتقين ).
418- از عوالى اللالى از پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله ) نقل شده كه ايشان فرمودند: ((خداوند رحمان به رحم كنندگان رحم مى كند، رحم كنيد به آنانكه در زمين هستند تا رحم كند به شما، آنكه در آسمان است )).
(مستدرك الوسائل ، ج 9، ص 56، باب 107، ح 8، عوالى اللالى ، ج 1، ص 361، ح 42).
419- صحاح اللغة ج 6، 2462، لسان العرب ، ج 11، 168.
420- پس آيا كسى كه خدا سينه اش را براى (پذيرش ) اسلام گشاده كرده (همانند كسى است كه تاريك دل مى باشد؟) پس او بر نورى از سوى خداوند است ، پس واى بر آنانكه از سخت دلى ياد خدا نمى كنند، اينان هستند كه در گمراهى آشكارند. (زمر، 22).
421- خداوند زيباترين گفتار را (به صورت ) كتابى متشابه ، كه متضمن وعده و وعيد است ، نازل كرده تا آنانكه از پروردگارشان در هراس هستند، پوست بدنشان از آن به لرزه در افتد، سپس پوست و دل ايشان به ياد خدا نرم مى گردد. (زمر، 23).
422- تهذيب الاخلاق ، ابن مسكويه ، ص 165، باب التهور و الجبن .
423- همان مصدر، ص 165، باب التهور و الجبن ، اخلاق ناصرى ، خواجه نصيرالدين طوسى ، ص 176.
424- (خداوند) رحمان قرآن را تعليم داد، انسان را آفريد.
425- (آنانكه با پيامبر خدا مى باشند) بركفار سخت گير و با يكديگر مهربان هستند.
426- فروغ كافى ، ج 5 ص 55 باب امر به معروف و نهى از منكر ح 1.
427- وسائل الشيعة ج 16، و ص 147، باب صلى الله عليه و آله ح 3؛ المحاسن ، برقى ، ج 1 ص 16 باب ))، ح 45.
428- مستدرك الوسائل ، ج 12 ص 197 و 198، باب 7 ح 2؛ مكارم الاخلاق ، 23.
429- و اگر ناسپاسى نماييد، همانا عذاب من سخت و شديد است .
430- در اصل ((برآيد)) آمده است .
431- امام صادق (عليه السلام ) فرمود: ((پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمودند: غضب و خشم ، ايمان را تباه مى كند، آنچنانكه سركه عسل را.
432- از على بن ابى طالب (عليهم السلام ) نقل شده كه پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمودند: ((غضب ايمان را فاسد مى كند، آنچنانكه صبر (عصاره درختى است كه تلخ مى باشد) عسل را، و آنچنانكه سركه عسل را)).
(مستدرك الوسائل ، ج 12 ص 7، باب 53 از ابواب جهاد نفس ، ح 3 الجعفريات ، ص 163، باب غضب ).
433- رجوع شود به : بحار الانوار، ج 73 ص 266، ح 19، 21.
434- اصول كافى ج 2 ص 229، كتاب ايمان و كفر، باب غضب ح 4.
435- از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه آن حضرت فرمودند: ((حواريون عيسى (عليه السلام ) به آن حضرت گفتند: سخت ترين چيزها چيست ؟ فرمود: سخت ترين چيزها، غضب خداوند (عزوجل ) مى باشد آنان گفتند: به چه چيزى خود را از غضب خدا حفظ كنيم ؟ فرمود: به اينكه غضب نكنيد و خشمگين نشويد. آنان گفتند: منشا غضب چيست ؟ فرمود: كبر و خود كامگى و كوچك شمردن مردم )).
(وسائل الشيعة ، ج 15، ص 362، باب 53 از ابواب جهاد نفس ح 15؛ الحصان شيخ صدوق ص 6، ح 7)
436- آتش افروخته خداست كه بر دلها غلبه نمايد. (همزة / 7 6.) 437- اصول كافى 7 ج 2 ص 231، كتاب ايمان و كفر، باب غضب ح 12.
438- همان مصدر و همان باب ص 232. ح 13
439- همان مصدر و همان باب ، ح 15.
440- رجوع شود به : اصول كافى ج 2، ص 229، كتاب الايمان و الكفر، باب الغضب ؛ بحار الانوار ج 70. ص 262، كتاب الايمان و الكفر، باب مساوى الاخلاق باب 132؛ مستدرك الوسائل ، ج 12، ص 15 - 6.
441- شرح اربعين حديث ، امام خمينى (ره ) ص 139.
442- اين تعبير متخذ از حديث امام باقر (عليه السلام ) است كه فرمودند: ((ان هذا الغضب جمرة من الشيطان )) اين غضب پاره اى از آتش ‍ است كه از شيطان مى باشد.
(اصول كافى ، ج 2 ص 231 كتاب الايمان و الكفر، باب الغضب ، ح 12).
443- وسايل الشيعه ، ج 15 كتاب الجهاد، ابواب جهاد النفس و ما يناسبها، باب 54 ص 364، (باب وجوب ذكرالله عند الغضب )
444- اصول كافى ج 2، ص 23 ص 230، كتاب ايمان و كفر، باب غضب ح صلى الله عليه و آله
445- همان مصدر و همان باب ، ص 231، ح 12
446- همان مصدر و همان باب ص 229 ح 2.
447- كنز العمال ، ج 7 141، ح 4، 184.
448- اصول كافى ، ج 2 ص 238، باب حب دنيا و حرص بر آن ، ح 1
449- رجوع شود به : اصول كافى ، ج 2، ص 106، باب ذم دنيا، ح 11
450- ((دنيا مردار است و جويندگان و طالبان آن سگهايند)). (تصنيف غرر الحكم ، ص 137، با انديك اختلاف ).
451-
مادر بتها، بت نفس شماست
زانكه آن بت ، مار و اين يك ، اژدهاست
(مثنوى معنوى ، جلا لادين ملولوى دفتر اول ، ص 22)
452- (اى موسى ) پاى پوش خويش را بيرون آور، كه تو در وادى مقدس طوى مى باش . (طه /12).
453- اين تاويل براى خلع نعلين ، متحذ است از آنچه كه طبرسى در كتاب الاحتجاج ، ج 2، ص 463، از امام عصر مهدى موعود(عليه السلام ) نقل كرده است .
454- آنان را از روز حسرت بترسان ، كه كار به پايان آمده ، و آنان همچنان در حال غفلت (و بى ايمانى ) هستند.
455- رجوع كنيد به ص 24 - 21.
456- الاسفار الاربعة ، ج 3 ص 447 مرحله دهم .
457- قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمودند: علم سه قسم است : نشانه اى محكم و استوار (عقايد) واجب راست (احكام ) سنت پا بر جا (اخلاق ) و اما غير اينها زيادى و فصل است .
(اصول كافى ، ج 1 ص 24، باب 3 از كتاب فضل علم ، ح 1).
458- تمام بيت انى است :
الا كل شى ء ما خلا الله باطل
و كل نعيم لا محالة زائل
(ديوان لبيد، ص 148)
459- علم اليقين ، فيض كاشانى ، ج 1 ص 106.
460- الاسفار الاربعة ، ج 1، ص 118 و ج 7 ص 153.
461- الاشارات و التنبيهات ، ابن سينا، ج 3 ص 292؛ الشفاء علم النفس ، ص 212، فصل 6 مقاله 5 . 462- مصباح الهداية ، ص 79؛ شرح اربعين حديث ص 283 و 416، 654.
463- از جمله آيه 1 سوره حديد، حشر / 1؛ صف / 1؛ اسراء / 44؛ رعد / 13؛ نور / 41و...
464- التفسير الكبير، 29، ص 206 و 207. فنقول : ان حملنا التسبيح المذكور فى الايه على التسبيح بالقول ، كان المراد بقوله (ما فى السموات ) من فى السمواتو...
465- تفسير نور الثقلين ، ج 3 ص 168.
466- رجوع كنيد به ص 77 - 76
467- آگاه باشيد با ياد خدا، دلها آرام مى گيرد. (رعد، 28).
468- و بازگشت (همگان ) به سوى خدا است . (آل عمران ، 28، نور، 42).
469- و همه اسماء را خداوند به آدم تعليم داد. (بقره ، 31).
470- بخوان بنام پروردگارت كه آفريد، آفريد انسان را از لخته خونى ، بخوان و پروردگار تو ارجمندترين است ، خدايى كه بوسيله قلم آموزش داد، به آدمى آنچه را كه نمى توانست بياموخت . (علق ، 5 - 1).
471- التفسير الكبير، فخرالدين رازى ، ج 2، ص 186 - 189.
472- هيچ جنبنده اى نيست مگر آنكه زمام اختيارش را او گرفته است ، هر آينه پروردگار من بر راهى راست مى باشد. (هود، 56).
473- نه سوگند به پروردگارت كه ايمان نياورند، مگر آنكه تو را داور قرار دهند در نزاعى كه ميان آنهاست ... (نساء، 65).
474- به پروردگارت سوگند كه همه را بازخواست كنيم . (حجر، 92).
475- خداوند حكم كرد، و فرشتگان و صاحبان دانش ، كه هيچ معبودى جز او نيست ... (آل عمران ، 18).
476- نگاه كنيد به : تفسير القرآن الكريم ، محيى الدين بن عربى ، (اين تفسير در اصل همان تاويلات مولى عبدالرزاق كاشانى است )، ج 1، ص 173، تفسير الصافى ، فيض كاشانى (ره )، ج 1، ص 299.
477- در قرآن آمده است كه : ((و الراسخون فى العلم يقولون آمنا)).
و كسانى كه قدم استوار در علم دارند، مى گويند به خدا ايمان آورديم . (آل عمران ، 7).
478- مانند آيه هفتم ، سوره آل عمران كه در متن بدان اشاره شد.
479- مانند اين آيه شريفه : ((انما يخشى الله من عباده العلماء)).
فقط بندگان عالم و دانشمند خدا، از او خشيت دارند. (فاطر، 28).
480- چنانكه در قرآن كريم ، زيادتى خشوع را از علامتهاى اهل علم دانسته است ، در آن هنگام كه قرآن بر ايشان تلاوت شود: ((ان الذين اوتواالعلم من قبله ... يبكون و يزيدهم خشوعا)). آنانكه از پيش علم آموختند، چون قرآن برآنها تلاوت شود... مى گريند، و بر خشوع ايشان افزوده مى شود. (اسراء، 109 - 107).
481- مانند بكاء و حزن در آيه 107 سوره اسراء و صاحبان درجات بودن در آيه 11 سوره مجادله .
482- اصول كافى ، ج 1، ص 23، كتاب فضل العلم ، بحارالانوار، ج 2، ص 25 - 1، باب 8.
483- منية المريد فى آداب المفيد و المستفيد، كتاب ارزشمندى است از تاليفات مرحوم شهيد ثانى (ره ) در بيان ارزش علم ، آداب تعليم و تربيت ، وظائف استاد و شاگرد و مفتى و مستفتى ، آداب بحث و مناظره و مسائل فراوان با ارزش ديگرى كه مورد نياز هر استاد و شاگردى مى باشد. اين كتاب مفيد از همان زمان تاليف ، مورد توجه علماء و طلاب بوده ، و براى استفاده علمى و عملى به آن مراجعه مى شده است . اين اثر گرانبها بارها بطبع رسيده و به زبان فارسى نيز ترجمه شده است .
484- شيخ زين الدين على بن احمد عاملى شامى ، معروف به شهيد ثانى ، يكى از نام آورترين فقهاء و زهاد روزگار بوده و به وفور تحقيقات مشهور. وى در سال 911 هجرى تولد يافته و در سال 965 يا 966 هجرى قمرى به جرم تشيع به دستور رستم پاشا وزير اعظم دولت عثمانى دستگير، و در اسلامبول به درجه رفيعه شهادت رسيد. شهيد ثانى را تاليفات فراوانى است ، و در حدود 83 اثر علمى به او نسبت داده شده كه از آن ميان كتاب الروضة البهية فى شرح اللمعة الدمشقية - كه يك دوره كامل فقه اماميه است - و مسالك الافهام فى شرح شرائع الاسلام ، و منية المريد فى آداب المفيد و المستفيد شهرتى به سزا دارند. (ريحانة الادب ، ج 3، ص 288 - 280).
485- منية المريد، فصلهاى 7 - 1، ص 1237 - 93.
486- لسان العرب ، ابن منظور، ج 10، ص 343، مجمع البحرين ، فخرالدين طريحى ، ج 6، ص 133، اقرب الموارد، شرتوتى ، ج 2، ص 948.
487- هر كس از خانه خويش بيرون آيد تا به سوى خدا و رسولش مهاجرت كند، و آنگاه مرگ او را دريابد، مزد و اجر او بر عهده خداوند است . (نساء، 100).
488- خداوند ياور مؤ منان است ، ايشان را از تاريكيها به روشنى مى برد. (بقره ، 257).
489- و زمين به نور پروردگارش روشن شود. (زمر، 69).
490- در دلهاى ايشان مرضى است ، و خدا بر مرض ايشان افزوده است . (بقره ، 10).
491- و آنها كه كافر شدند، ياور ايشان طاغوت است كه آنها را از روشنى به تاريكى مى برد.(بقره ،257).
492- و قرار داديم بر دلهاى ايشان پرده هايى را، تا آن را فهم نكنند و ادراك ننمايند، و گوش هاى ايشان را سنگين كرده ايم . (اسراء، 46).
493- در اصل چنين آمده است ، و ظاهرا اين كلمه زائد است .
494- فروع كافى ، ج 3، ص 134، كتاب الجنائز، باب ما يعاين المومن و الكافر، ح 12.
495- نگاه كنيد به : بحارالانوار، ج 6، ص 173، باب 7، علم اليقين ، فيض كاشانى (ره )، ج 2، ص 853.
496- مراجعه شود به : احياء علوم الدين ، غزالى ، ج 3، ص 214.
497- الاسفار الاربعة ، ج 7، ص 106، فصل 9 از موقف 8.
498- آن شب تا طلوع بامداد، همه سالم و درود است . (قدر، 5).
499- تفسير نورالثقلين ، ج 5، ص 629، احاديث 81 - 80.
500- مگر آن كسى كه با قلب سالم ، نزد خدا بيايد. (شعراء، 89).
501- متن حديث اين است : ((القلب السليم الذى يلقى ربه ، و ليس فيه احد سواه )).
(اصول كافى ،ج 2، ص 14 - 13، كتاب الايمان و الكفر، باب الاخلاص ، ح 5).
502- متن اين روايت چنين است : ((هو القلب الذى سلم من حب الدنيا)).
(مجمع البيان ، طبرسى (ره )، ج 7، ص 305، تفسير نورالثقلين ، ج 4، ص 58، ح 50). 503- در اصل ((وتر)) آمده است .
504- در اصل ((وتر)) آمده است .
505- نگه كنيد به : الاسفار الاربعة ، ج 9 ص 290، فصل 20 از باب 11.
506- مانند آيات 8 - 6 سوره زلزال . 507- رجوع شود به : بحار الانوار، ج 8 ص 71 كتاب العدل و المعاد، باب الجنة و نعيمها.
508- روزى كه هر كس كار نيك و كار بد خود را در برابر خود حاضر بيند آرزو كند كه اى كاش ميان او و كردارش فاصله اى دور مى بود.
509- روزى كه مردم در آن روز پراكنده از قبرها بيرون مى آيند تا اعمالشان را به آنها بنمايانند، هر كس به وزن ذره اى نيكى كرده باشد آن را مى بيند و هر كس به وزن ذره اى بدى كرده باشد آن را مى بينند. (زلزال / 8-6)
510- نگاه كنيد به : الاسفار الاربعة ، ج 9، ص 296، فصل 21 از باب 11.
511- نگاه كنيد به : اصول كافى ، ج 2، ص 170، كتاب الكفر و الايمان ، باب 4)) (ان الله انما يعطى الدين من يحبه )، ح 7؛ همان مصدر، ج 2، ص 208 كتاب الكفر و الايمان ، باب الذنوب ، ح 13 ص 209 ح 20.
512- الاسفار الاربعة ، ج 9، ص 330 فصل 26 از باب 11.
513- و به درستى كه اين است راه راست من ، از آن پيروى كنيد، و به راههاى گوناگون نرويد كه شما را از راه خدا پراكنده مى كند.
514- متن خبر به نقل از عبدالله بن مسعود اين است : خط رسول الله - صلى الله عليه و آله - خطا بيده ، ثم قال : هذا سبيل الله مستقيما ثم خط خطوطا عن يمينه و عن شماله ،
ثم قال : و هذه السبل ليس منها سبيل الا عليه شيطان يدعو اليه ، ثم قرا: ((و ان هذا صراطى مستقيما فاتبعوه و لاتتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبيله ))و (الدرالمنثور، سيوطى ، ج 3، ص 56، ذيل آيه 153 سوره انعام

515- نگاه كنيد به : الاسفار الاربعة ، ج 9 ص 225، فصل )) از باب 11؛ همان جلد، ص 290 فصل 20از همان باب .
516- الفتوحات المكيّة ، ابن عربى ، (طبع چهار جلدى )، جلد 1، ص 297 و 301؛ و (طبع جديد) جلد 4، ص 366 و 390
517- نگاه كنيد به آيات : 2 سوره حج ؛ 39 - 23 سوره فجر.
518- رجوع شود به : مجمع البيان ، طبرسى (ره ) ج 10 ص 642؛ تفسير نور الثقلين ، ج 5 ص 493، ح 20؛ تفسير على بن ابراهيم قمى ، ج 2 ص 81 - 80 علم اليقين ، فيض كاشانى ، ج 2، ص 1033
519- و بسيارى از جن و انس را براى جهنم بيافريديم ، آنان را دلهايى است كه با آن نمى فهمند، و چشمهايى است كه با آن نمى بينند، و گوشهايى است كه با آن نمى شنوند، آنها همانند چهارپايان هستند بلكه گمراه تر، آنان همان غافلانند.
520- ابو الحسين علىّ بن مسعودى ، مورخ بزرگ اويل قرن چهارم هجرى است . وى امامى مذهب و از اولاد صحابى مشهور عبداللّه بن مسعود بوده ، لذا به مسعودى شهرت يافته است . او اهل سير و سياحت بوده و به شرق و غرب سفر كرده ، و سرانجام در 345 يا 346 هجرى قمرى در فسطاط مصر از دنيا رفته است . آثارى كه از مسعودى باقيمانده است عبارتنداز: التنبيه و الاشراف ، اخبار الزّمان ، اثبات الوصيّة و از همه مشهورتر: مروج الذّهب كه خلاصه دو كتاب اخبار الزّمان اكبر و اوسط اوست .
وى اين كتاب را در موضوعات تاريخ ، جغرافياى اماكن ، سرگذشت ملوك گذشته و اخبار و آثار آنها به رشته تحرير در آورده است .(ريحانة الادب ، خيابانى تبريزى ، ج 5 ص 309 - 307).
521- محمد بن جرير بن غالب مكنى به ابو جعفر و مشهور به طبرى ، فقيه و دانشمند و مورخ ايرانى است ، كه در 225 هجرى متولد و در سال 310 از دنيا رفته است . وى در اكثر علوم داراى تاليفات بوده است ، و آنچه از آثار وى بجا مانده است ، عبارتند از: اخبار الرّسل و الملوك (مشهور به تاريخ طبرى )، جامع البيان فى تفسير القرآن و اختلاف الفقهاء يا اختلاف العلماء.
(ريحانة الادب ج 4، ص 43- 42).
522- آنان همانند چهارپايانند. (اعراف / 179)
523- هيچ عبادتى برتر از عفت شكم و فرج نمى باشد.
524- نگاه كنيد به : اصول كافى ، ج 2 ص 64، باب العفة ؛ وسائل الشيعة ، ج 15، ص 252-249، باب وجوب العفة (22) از ابواب جهاد النفس ؛ كتاب فيض كاشانى (ره )، ج 4 ص 331، باب العفة (44).
525- آن كس كه شهوت نفس را به او اعطاء نكند به رشد و كمال رسيده است .
(وسائل الشيعة ، ج 15، ص 250، باب وجوب العفة ، ح ))؛ من لا يحضره الفقيه ، ج 4، ص 391 - 390، باب الوادر، ح 5834).
526- به درستى كه شيعه جعفر كسى است كه عفت بطن و فرج داشته ، و سخت كوش باشد، و براى خدا و خالق خود عمل كند، و به ثواب و پاداش ‍ او اميدوار و از عقاب و كيفر وى بيمناك باشد، هنگامى كه آنان را ديدى بدان كه آنها شيعه و پيرو جعفر هستند.
(وسائل الشيعه ، ج 15، ص 251، باب وجوب العفة ، ح 13).
527- و چه كسى خوش نگارتر از خداوند است . (بقره / 138)
528- ابراهيم از شيعيان و پيروان او بود، زيرا با قلب سليم به سوى خدايش آمد. (صافات /84 - 83
529- روى عن مولانا الصادق عليه السلام انه قال : ((قوله عزوجل ((و انّ من شيعته لابراهيم )) اى ابراهيم عليه السلام من شيعة على عليه السلام )).
تفسير برهان ، ج 4، ص 20 ذيل آيه 83 سوره صافات ، ح 2).
530- تفسير البرهان ، سيد هاشم بحرانى (ره ) ج 4، ص 25 ح 2.
531- مردى به امام علىّ بن حسين - عليهما السلام - عرض كرد: اى پسر رسول خدا، من از شيعيان خلّص شما هستم حضرت به او فرمود: اى بنده خدا، بنابراين تو همچون ابراهيم خليل - عليه السلام - هستى ، زيرا خداوند فرمود: همانا از جمله شيعيان او ابراهيم است ، چون كه با قلب سليم ، نزد خدايش آمد پس اگر قلب تو همچون قلب او است پس تو از شيعه و پيروان ما هستى . (همان مصدر، ج 4 ص 22)
532- صحاح اللغة ، جوهرى ، ج 2 ص 481؛ لسان العرب ابن منظور ج 6 ص 7))
533- القاموس المحيط، فيروز آبادى ، ج 1 ص 309.
534- عيون اخباالرضا عليه السلام - يكى از منابع حديثى اماميه بوده ، و از تاليفات شيخ المحدثين محمد بن على بن بابويه قمى مشهور به شيخ صدوق (متوفاى سال 381 هجرى قمرى ) است . وى اين اثر ارزشمند را در احوال و احاديث امام على بن موسى الرضا - عليهما السلام - در 139 باب تحرير و تنظيم كرده ، و آن را به وزير دانشمند صاحب بن عبّاد ديلمى اهداء نموده است .
(الذريعة ، شيخ آغا بزرگ طهرانى (ره )، ج 15، ص 375).
535- متن خبر چنين است :عن الصادق - عليه السلام - انّه سئل عن الزّاهد فى الدّنيا؟ قال الّذى يترك حلالها مخافة حسابه ، و يترك حرامها محافة عقابه
(وسائل الشيعة ، ج 16، باب 62 از ابواب جهاد النفس ، ح 16؛ عيون اخبار الرّضا (عليه السلام )، شيخ صدوق (ره )، ج 1، ص 243، ح 81).
536- قبلا چيزى ذكر نكرده اند لكن در فصل 6 از مقصد 20 در ص 380 به اين مطلب تصريح دارند.
537- من گنجى پنهان بودم ، پس دوست داشتم تا شناخته شوم ، پس آفريدم خلق را تا شناخته شوم .
(موسوعة ااطراف الحديث النبوى الشريف ، ج 6، ص 507).
538- اول دين ، مرفت و شناخت خداوند. (نهج البلاغه ، شريف رضى (ره )، ص 39، خطبه 1).
539- اصول كافى ، ج 1، ص ، كاب العقل و الجهل ، ح 1؛ همان كتاب ص 20، ح 26.
540- اميرالمؤ منين - عليه السلام - فرمودند، كمك كننده ترين اخلاق براى دين ، زهد در دنياست .
(وسائل الشيعة ، ج 16 ص 12، باب 62 از ابواب جهاد النفس ، ح 4؛ اصول كافى ، ج 2 ص 104 باب ذم الدنيا و الزهد فيها، ح 3).
541- امام صادق - عليه السلام - فرمودند: حرام است بر دلهاى شما كه شيرينى ايمان را بچشند، مگر آنكه در دنيا زهد پيشه كنيد. (وسائل الشيعة ، همان باب ، ص 12 ح 5؛ اصول كافى ، همان باب ، ح 2).
542- وسائل الشيعة ، همان باب ص 12 ح 7 اصول كافى همان باب ، ص 105 ح 5.
543- همان مصدر.
544- امام صادق - عليه السلام - مى فرمودند: وقتى مؤ من از دنيا كناره گرفت ، ترقى كرده و شيرينى محبت خدا را مى يابد لذا ديگر به غير خداوند اشتغال پيدا نمى كند. (وسائل الشيعة ، همان باب ، ص 13، ح 8.
545- زهد كليد در آخرت و برائت از آتش است ، و آن ترك هر چيزى است كه آدمى را از خدا مشغول سازد، بدون تاسف بر فوت دنيا و نداشتن خودپسندى در ترك آن .
(شرح فارسى مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه ، عبدالرزاق گيلانى ، باب 31، در بيان زهد، ص 194 -191).
546- بحار الانوار، ج 55 ص 44، كتاب السماء و العالم ، باب الحجب و الاستار (5) ح 12 و ص 45، ذيل ح 13.
547- نگاه كككنيد به : انوار جلّيه ، مولى عبداللّه زنوزى (ره )، ص 360.
548- متن حديث امام صادق - عليه السلام - اين است : ((انّ السّجود على تربة ابى عبداللّه - عليه السلام - يحرق الحجب السبع )).
549- تمام بيت اين است :
ميان عاشق و معشوق ، هيچ حائل نيست
تو خود حجاب خودى حافظ از ميان برخيز
(ديوان حافظ، تصحيح انجوى شيرازى ، ص 301).
550- ميان من و تو، انيت من با من در نزاع است ، پس به لطف خودت انيت مرا از ميان برادر
ديوان حلاج ، ص 90
551- اى فرزند آدم ؛ همه چيز را براى تو خلق كردم ، و تو را براى خودم آفريدم .
(علم اليقين ، فيض كاشانى (ره ) ج 1، ص 381).
552- نگاه كنيد به : آيه 13 و 41 سوره طه ؛ و موسوعة اطراف الحديث النبوى الشريف ج 4 ص 629.
553- اقتباس است از اين حديث شريف : ((حب الدنيا راس كل خطيئة )).
(اصول كافى ، ج 2، ص 238، باب حب الدنيا و الحرص عليها، ح صلى الله عليه و آله ).
554- اى آقاى من ؛ رحم كن بر كسى كه سرمايه اش اميد، و سلاحش گريه است .
(اقبال الاعمال ، ص 710 - 709 دعاى كميل (رضى الله عنه ))
555- خداوند تعالى فرمود: تا بر آنچه از دستتان مى رود، اندوهگين نباشيد و به آنچه به ستتان مى آيد شادمان نگرديد. (حديد / 23)
556- متن خبر در وسائل ، چنين است :
ان رجلا سال على بن الحسين - عليهما السلام - عن الزهد، فقال : الا و ان الزهد فى آية من كتاب الله :
لكيلا تاسوا على ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم

557- (قارون ) آراسته به زيورهاى خود به ميان مردم آمد، آنان كه خواستار زندگى دنيوى بودند گفتند: ى كاش آنچه به قارون داده شد، ما را نيز مى بود به درستى كه او داراى حظى بزرگ است . و كسانى كه به ايشان علم داده شده بود گفتند: واى بر شما، براى آن كسى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته مى كند. ثواب خداوند بهتر است و بدين ثواب نمى رسند مگر آنانكه اهل صبر هستند (قصص / 79 - 80)
558- شرح اصول الكافى صدر المتالهين شيرازى (ره ) ج 1 ص 439.
559- روايت شده كه چون از رسول خدا - صلى الله عليه و آله - از معنى شرح در قول خداوند: ((هر س را كه خداوند بخواهد هدايت كند، دلش را براى اسلام مى گشايد)) (انعام / 125) سؤ ال شد، و گفته شد كه اين شرح چيست ؟ حضرت فرمودند: همانا وقتى نور، داخل قلب شد، سينه گشاده گشته و فسحت مى يابد گفته شد: اى رسول خدا؛ آيا براى اين گشادگى سينه ، علامت و نشانه اى هست ؟ حضرت فرمودند: بله دورى از سراى غرور (يعنى دنيا)، و روى آوردن به سراى جاويد و آمادگى براى مرگ قبل از نزول و رسيدن مرگ .
(مجمع البيان طبرسى (ره )، ج 4 ص 561؛ الدرالمنثور سيوطى ج 3، ص 44، با قدرى اختلاف ).
560- امام صاق عليه السلام فرمودند: كسى كه در دنيا زهد پيشه كند، خداوند حكمت را در قلبش ابت كرده ، و زبانش را به آن گويا نموده ، و عيبهاى دنيا و درد و درمان آن را به او بنماياند، و او را از آن سالم به دار السلام بيرون برد.
(اصول كافى ، ج 2، ص 104، باب ذم الدنيا و الزهد فيها، ح 1).