next page

fehrest page

back page

756- امام صادق عليه السلام فرمود:و انما الامور ثلاثه : امر بين رشده ، فيتبع . امر بـيـن غـيـه ، فـيـجـتـنـب . و امـر مـشـكـل يـرد عـلمـه الى اله و الى رسـوله . قـال رسـول الله صلى الله عليه و آله : حلال بين و حرام بين ؛ و شبهات بين ذلك . فمن تـرك الشـبـهـات تـجـامـن المحرمات ؛ و من اخذ بالشبهات ، ارتكب المحرمات و هلك من حيث لا يـعـلم . كـارهـا سـه قسم اند: كارى كه درستى كه آن روشن است هك بايد انجام شود. و كـارى كـه گـمراهى آن روشن است كه بايد از آن دورى شود. و كارى كه پوشيده و مشتبه اسـت كـه بـايـد عـلم آنـرا بـه خـدا و پيامبرش واگذار كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله فـرمـود:حـلال روشـن و حـرام روشن و در ميان آن دو امورى است مشتبه . هر كه شبهات را رها كند، از حرامها رهايى يابد؛ و هر كه بر شبهات رود، در حرامها افتد و از جايى كه نداند هلاك شود. اصول كافى ، ج 1، ص 68 و 67، كتاب العلم ، باب اختلاف الحديث ، حديث 9.
757- اشاره است به آيه 4 و 5 سوره ناس ؛ من شر الوسواس الخناس ، الذذى يـوسـوس فـى صـدور النـاس از شـر شـيـطـان وسـوسـه كننده كه در سينه هاى مردم وسوسه مى كند.
758- در روايـت عـبـدالله بـن سـنـان از امـام صـادق عـليـه السـلام آمـده اسـت مـن عـمـل الشـيـطـان ، وسـائل الشـيعه ، ج 1، ص 46. كتاب الطهاره ، ابواب مقدمه العبادات ، باب 10، حديث 1.
759- فـروع كـافـى ، ج 3، ص 358، كـتـاب الصـلاه ، بـاب مـن شـك فى صلاته ... حديث 2.
760- كـليـنـى بـه سـنـد خـود از امـام بـاقـر عـليـه السـلام روايـت كـرده اسـت كـه فرمود:هرگاه در نماز زياد شك كردى ، اعتنا مكن و به نمازت ادامه بده و آن را به پايان رسـان ، مـگـر شـيطان تو را رها سازد، بيقين ؟ از شيطان است . فروع كافى ، ج 3، ص 359، كتاب الصلاه ، باب من شك فى صلاته ...، حديث 8.
761- فـروع كـافـى ، ج 3، ص 358، كـتـاب الصـلاه ، بـاب مـن شـك فى صلاته ...، حديث 4.
762- اصـول كـافـى ، ج 1، ص 34، كـتـاب فـضـل العلم ، باب ثواب العالم و المتعلم ، حديث 1. 763- پاورقى 16، حديث 22.
764- آنـچـه مـورد خـواهش نفسها و مايه لذت چشمهاست در آن است . زخرف ، 71. 765- حديث 23 و 24.
766- هر چه كرده بودند حاضر يافتند. كهف ، 49.
767- پس هر كه به قدر ذره اى نيكى كرده باشد، آن را مى بيند؛ و هر كه به قدر ذره اى بـدى كـرده بـاشـد، آنـرا خـواهـد ديـد. زلزال 7، 8.
768- بگو همه از جانب خداست ، نساء، 78.
769- شـرح اصـول كـافـى ، ص 7، 136، كـتـاب فضل العلم ، باب ثواب العالم و المتعلم ، حديث 1.
770- اسـفـار اربـعـه ، ج 9، ص 172، السـفـر الرابـع ، بـاب هـشـتـم ، فصل 10.
771- تهافت الفلاسفه ، غزالى ، ص 268.
772- و شماره لشگريان پروردگار و را كسى جز او نمى داند، مدثر، 31.
773- عـلم اليـقـيـن ، ج 1، ص 256. مـقـصـد دوم ، بـاب اول ، فصل اول .
774- ن ، قسم به قلم و آنچه نويسند. قلم ، 1.
775- عـلم اليـقـيـن ، فـيـض كاشانى ، ج 1، ص 268 و 259، مقصد دوم ، باب دوم ، فصل اول .
776- سوگند به صف كشندگان از ملائكه صافات ، 1.
777- فرشتگان را رسولانى بالدار كرد: دو تا دو تا و سه تا سه تا و چهار تا چهار تا. فاطر، 1.
778- بحارالانوار، ج 18، ص 267، تاريخ النبى ، باب 2 حديث 29.
779- عوالى اللئالى ، ج 1، ص 106، فصل 6، حديث 44.
780- اگر به اندازه بند انگشتى نزديك شوم ، خواهم سوخت . بحارالانوار، ج 18، ص 382، تاريخ النبى ، باب اثبات المعراج ، حديث 85.
781- شـرح اصـول كـافـى ، ص 137، كـتاب العلم ، باب ثواب العالم و المتعلم ، حديث 1.
782- هـمـه او عـلم اسـت ، هـمـه او قدرت است . فارابى در فصوص مى گويد: وجود كله ، قدره كله ، حياه كله . ص 253 و 416.
783- آنچه در آسمانها و زمين است خداى را تنزيه مى كنند. جمعه ، 1.
784- مـوجـودى نـيـست مگر بستايش او تسبيح گو است ولى شما تسبيح آنان را نمى فهميد. اسراء 44.
785- تفسير الجامع لاحكام القرآن ، قرطبى ، ج 13، ص 169 و 176.
786- و اين سان ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان داديم .. انعام ، 75.
787- خدا نور آسمانها و زمين است . نور، 35.
788- و هـر كـه خـدا نـورى بـراى او قرار نداده ، پس وى را نورى نيست ، نور 40.
789- از حـضـرت صـادق عـليـه السـلام در تـفـسـيـر آيـه نـور نـقـل شـده اسـت الله نـور السـمـوات و الارض پـس خـداونـد عـزوجـل هـمـيـن گـونـه اسـت . و مـراد از مـثـل نوره محمد صلى الله عليه و آله است و مراد از كـمـشكوه سينه محمد صلى الله عليه و آله است . و مراد از فيها مصباح آن است كه در سينه او نر دانش ، يعنى نبوت ، است . و مراد از المصباح فى زجاجه علم پيامبر است كه در سينه على عليه السلام جاى گرفت . حديث ادامه دارد. التوحيد، ص 157، باب تفسييير آيه النور، حديث 3.
790- و از امـام بـاقـر عليه السلام نقل شده است كه فرمود:من راهنماى آسمانها و زمـيـنـم دانـشـى كـه به من عطا شده ، و آن نورى است كه ثمره آن هدايت است ، همچون چراغدانى است كه در آن فتيله اى است . پس مراد از مشكوه محمد است ، درود خدا بر او باد؛ و مراد از مصباح نور اوست كه دانش در آن است . روضه كافى ، ج 8، ص 380، باب تفسير آيات من القرآن ، حديث 574.
791- و در روايـتى فرمود: پس مومن در پنج نور مى گردد: در آمدنگاه او نور است ؛ و بـيـرون شد او نور است ؛ و دانشش نور است ؛ و گفتارش نور است ؛ و در روز باز پسين گذرگاهش به سوى بهشت نيز نور است ، برهان ، ج 3، ص 135.
792- حديث 23، پاورقى 14.
793- حديث 23، پاورقى 16.
794- شـرح اصـول كـافـى ، ص 138، كـتـاب فضل العلم ، باب ثواب العالم و المتعلم ، حديث 1.
795- بگو من بشرى مانند شما هستم . كهف ، 110.
796- ((مـا گـروه پـيـامـبـران مـيـراث نـمـى نـهـيـم .)) مـسـنـد حنبل ، ج 2، ص 463.
797- اصـول كـافى ، ج 2، ص 83، كتاب ايمان و كفر، باب العباده ، حديث 1.
798- فـروع كـافـى ، ج 3، ص 269، كـتـاب الصـلاه ، باب . حافظ على صلاته و اوضيعها، حديث 7.
799- فـروع كـافـى ، ج 3، ص 270، كـتـاب الصلاه ، باب من حافظ على صلاته اوضيعها، حديث 15.
800- حديث 16، پاورقى 23.
801- كشف المحجه ، ص 31، فصل 48.
802- امـام بـاقـر عـليـه السـلام در چگونگى نماز پدر بزگوار خود مى فرمايد: كان عـلى بـن الحـسـيـن يـصـلى فـى اليـوم و الليـله الف ركـعـه و كانت الريح تميله بمنزله السـنـبـله . و كـانـت له خـمـسـمـاه نـخـله ؛ فـكـان يـصـلى عـنـد كـل نـخـله ركـعـتـيـن ، و كـان اذا قـام فـى صلاته ، غشى لونه لون آخر. و كان قيامه فى صـلاتـه قـيام العبد الذليل بين يدى الملك الجليل . كان اعضاوه ترتعد من خشيه الله . و كان يصلى صلاه مودع يرى انه لا يصلى بعدها ابدا. على بن الحسين عليه السلام در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مى گزارد در حاليكه باد آن حضرت را چون خوشه كه با وزش باد به حركت درآيد حركت مى داد. و آن بزرگوار داراى پانصد عدد درخت خرما بود؛ پـس نـزد هـر درخت خرما دو ركعت نماز ميگزارد. و چون در نماز مى ايستاد، رنگش دگرگون مى شد. و چون بنده اى خوار در برابر پادشاهى بزرگوار مى ايستاد و اعضاى بدنش از تـرس خـدا مـى لرزيـد. و چـونـان كـسـى كـه خداحافظى مى كند نماز مى خواند گويا اين آخـريـن نـمـاز اوسـت و بعد از اين ديگر موفق به خواندن نماز نمى شود. بحارالانوار، ج 46، ص 80، تاريخ سيد الساجدين ، باب 5، حديث 75.
803- جامع السعادات ، ج 1، ص 328
804- فـروع كـافـى ، ج 3، ص 363، كـتـاب الصـلاه ، بـاب مـا يقبل من صلاه الساهى ، حديث 4.
805- حديث 1، پاورقى 30.
806- وسـائل الشـيـعه ، ج 4، ص 688، كتاب الصلاه ، باب 3، از ابواب افعال الصلاه ، حديث 6.
807- خـصـال ، ص 613، بـاب الواحـد الى المـاه ، حـديـث 10، و وسـائل الشـيـعـه ، ج 4، ص 687، كـتـاب الصـلاه بـاب 3، از ابـواب افعال الصلاه ، حديث 4.
808- ثـواب الاعـمـال و عـقـاب الاعـمـال ، ص 57، ثـواب الصـلاه ، حـديـث 2، وسـائل الشـيـعـه ، ج 4، ص 685، كـتـاب الصـلاه ، بـاب 2 از ابـواب افعال الصلاه ، حديث 6.
809- خـداونـدا، گسستگى كامل از جهان و توجه به سوى خودت را ارزانيم فرما؛ و ديـدگـان دل مـا را بـا پـرتـو ديدار خودت روشن گردان ، تا ديده دلها حجابهاى نور را بـدرد و بـه مـعـدن بـزرگـى و جـلال رسـد، و جـانـهـايـمـان بـه درگـاه عـز قدس تو در آويـزد، قـسـمـتـى از مـنـاجـات شـعـبـانيه ، بحارالانوار، ج 91، ص 99، 97، كـتـاب الذكـر و الدعـاء، بـاب 32، حـديـث 12، اقبال الاعمال ، اعمال ماه شعبان . مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ص 374.
810- ثـواب الاعـمـال و عقاب الاعمال ، ثواب من صلى ركعتين خفيفتين فى تفكر، ص 67 و 68، حديث 1، وسائل الشيعه ج 4، ص 688، كتاب الصلاه ، باب 3 از ابواب افعال الصلاه ، حديث 5.
811- ص 185.
812- مراد مرحوم شاه آبادى است .
813- ص 432.
814- از امـام صـادق عـليـه السـلام روايـت شـده اسـت : ((خـداونـد مـشـيت را به خود مشيت آفـريـد، سـپـس چـيـزهـا را بـه مـشـيـت آفريد.)) اصول كافى ، ج 1، ص ‍ 110، ((كتاب التوحيد))،((باب الاراده آنهامن صفات الفعل ))، حديث 4.
815- حديث 9، پاورقى 17.
816- نساء 100.
817- اى جامه به خود پيچيده ، برخيز و بيم ده . مدثر، 1، 2.
818- پـيـامـبـر صـلى الله عـليـه و آله فـرمـودنـد: مـثـلى فـى النـبـيـيـن كـمـثـل رجـل بـنـى دارا فـاحـسـنـهـا و اكـمـلهـا و اجـملها و ترك فيها موضع لبنه لم يضعها فجعل الناس ‍ يطوفون بالبنيان و يعجبون منه و يقولون : لو تم موضع هذه اللبنه . فـانـا فـى النـبـيـيـن مـوضـع تـلك اللبـنـه . پـيـامـبـر صلى الله عليه و آله فرمودند: مـثـال مـن در جـمـله پـيـامـبـران مـثـال مـردى اسـت كـه خـانـه اى بـسـازد پـس آن را نـيـكـو و كـامـل و زيـبـا گـردانـد و در آن جاى يك خشت را خالى گذارد و آن را قرار ندهد.مردم دور آن سـاخـتـمـان بـه گردش در آيند و از آن شگفت زده شوند و بگويند: كاش جاى اين خشت پر بـود. پـس مـن در جـمـله پـيـامـبـران جـاى آن خـشـت هـسـتـم ، كـنـز العمال ، ج 11، ص 422، حديث 31981.
819- روايـت شـده كـه سـرورمـان ؛ جعفر بن محمد صادق عليه السلام در نماز قرآن تلاوت مى كرد، پس به حالت غش بيفتاد چون به هوش آمد از حضرت سبب آنرا پرسيدند. پـس بـيـانى فرمود كه معناى آن اين است : پيوسته آيات قرآن را تكرار كردم تا به حالتى رسيدم كه گويا آيات را از سوى نازل كننده آنها به مكاشفه و عيان شنيدم ؛ پس تـوان بـشـرى مـكـاشـفـه جـلال الهـى را تـاب نـيـاورد.. فـلاح السائل ، ص 107 و 108، ذكر ادب العبد فى قرائه القرآن فى الصلاه .
820- مرا با خداوند حالتى است كه هيچ فرشته مقربى و هيچ پيامبر فرستاده شده اى ظـرفيت آن ندارد. در اربعين ، مجلسى ص 177، شرح حديث 15، در حديث به جاى كلمه حالت ، وقت آمده است .
821- خداوندا، من تسليم امر آنان ، كه درود تو بر همه آنان باد، هستم .
822- علم اليقين ، ج 2، ص 1060.
823- حديث 22، پاورقى 18.
824- زلزال ، 7ـ9.
825- كهف ، 49.
826- امـالى ص 256، مـجـلس الرابـع و الاربعون ، حديث 10، در اين منبع به جاى استودعنى ملك كريم ، استودعك الله كما استودعتنى ملكا كريما وارد شده است . وسـائل الشـيـعـه ، ج 3، ص 90، كـتاب الصلاه ، باب 3 از ابواب المواقيت ، حديث 17، صورت حديث در مبع اخير مطابق است با حديث امالى .
827- و بدرستى كه سراى آخرت خود همان زندگى است . عنكبوت ، 64.
828- اصـول كـافـى ، ج 2، ص 190، كـتـاب ايـمـان و كـفـر، بـاب ادخال السرور على المومنين ، حديث 8.
829- حديث 1، پاورقى 16.
830- روزى كـه هـر كـس كـارهـاى نـيك و بدى را كه انجام داده حاضر يابد؛ و دوست دارد بـيـن او و كـارهـاى بـدش فـاصـله اى دور بـاشـد. آل عمران 30.
831- در آن روز مـردم پـراكـنـده بـيـرون آيـنـد تـا كـارهـايـشـان بـه آنـها نشان داده شود. زلزال ، 6.
832- اربعين ، ص 292، شرح حديث 33.
833- مـرآه العـقـول ، ج 9، ص 95، كـتـاب ايـمـان و كـفـر، بـاب ادخال السرور على المومنين ، حديث 8.
834- پـس بـراى او بـه صـورت انـسـانـى خـوش قـامـت متمثل شد. مريم ، 17.
835- نـافـله بـراى ايـن قـرار داده شـده اسـت تـا به آن آنچه از واجب تباه شده است جـبـران گـردد. عـلل الشـرايـع ، ج 2، ص 329، بـاب 24، حـديـث 4، وسـائل الشـيـعـه ، ج 3،ص 54، كـتـاب الصـلاه . بـاب 17 از ابـواب اعـداد الفرائض ، حديث 10.
836- منبع پيشين ، حديث 12.
837- حديث 1، پاورقى 31.
838- ارشاد، ص 255، 256، باب ذكر طرف من اخبار على بن الحسين عليه السلام .
839- ارشاد، ص 256، باب ذكر طرف من اخبار على بن الحسين عليه السلام .
840- كـجـاسـت رحـمـت گـسـتـرده تـو؟ كـجـاست نعمتهاى فراگير تو؟ كجاست عطاى همگانى تو؟ اى بخشنده كجاست بخشش تو؟.
841- اى مردم ، شما نيازمند به خداييد و اوست كه بى نياز ستوده است . فاطر، 15.
842- حديث 15، پاورقى 22.
843- قـال عـبـدالله بن عباس : دخلت على امير المؤ منين عليه السلام بذى قار، و هو يـخـصـف نـعـله ، فـقـال لى : مـا قـيـمـه هـذا النـعـل ؟ فـقـلت : لا قـيـمـه لهـا! فـقـال عـليـه السلام : و الله ، لهى احب اللى من امرتكم الا ان اقيم حقا او ادفع باطلا. ابـن عـبـاس گـفـت در ذى قـار بـر امـيـرمـومـنـان عـليـه السـلام وارد شـدم و او مشغول دوختن كفش خود بود. پس مرا گفت : بهاى اين كفش چقدر است ؟ گفتم : بهايى ندارد! فـرمـود: به خدا سوگند، اين نزد من از امارت بر شما محبوبتر است مگر آنكه حقى را به پاى دارم يا از باطلى باز دارم .. نهج البلاغه ، خطبه 33، ص 102.
844- انـى انـف ان اسـان الدنـيـا خـالقـهـا، فـكـيـف اسـالهـا مـخـلوقـا مـثـلى ! علل الشرائع ، ج 1، ص 230، باب 165، حديث 3.
845- احـمـد بن عمرو بن محمد (540 ـ 618 ق .) صوفى خوارزمى ، مشهور به نجم الديـن ، از عـرفـاى مـشهور و مشايخ بزرگ متصوفه ، از آثار اوست : رساله الخائف الهائم عن لومه اللائم ، فواتح الجمال ، منازل السائرين ، منهاج السالكين .
846- مناهج السالكين ، ص 157، المنهج السادس .
847- مـنـافقون ، 8. 848- كافى با سند خود از امام باقر عليه السلام در ضمن حديثى روايت كرده است : و بدرستى كه بنده من با نمازهاى نافله به من تقرب جويد تا آنـكـه او را دوسـت بدارم ، پس چون او را دوست بدارم ، گوش او شوم كه با آن بشنود، و چـشـم او شـوم كه با آن ببيند، و زبان او گردم كه با آن سخن گويد، و دست او شوم كه بـا آن بـگـيـرد. حـديـث ادامـه دارد اصـول كـافـى ،، ج 2، ص 352، كتاب ايمان و كفر، باب من اذى المسلمين ، حديث 8.
849-
850-
851- فـروع كـافـى ، ج 3، ص 134، كـتـاب جنائز، باب مايعاين المومن و الكافر، حديث 12.
852- تا خداوند از گناهان گذشته و آينده ات در گذرد. فتح ، 2.
853- مـجـمـع البـيـان ، ج 9، ص 169، طـبـرسـى نـيـز ايـن قـول را ضـعـيـف دانـسـتـه اسـت . بـحارالانوار، ج 68، ص 25، كتاب ايمان و كفر، باب شكر، ذيل حديث 3.
854- ص 338.
855- و عـايـنت الشى ء عيانا: و اين را در وقتى گويى كه آن چيز را با چشم خويش ديده باشى .
856- حاج ميرزا جواد تبريزى (1344) دانشمند بزرگ معاصر سالها در نجف اشرف در مـصـاحـبـت مـلا حـسـيـنـقـلى هـمـدانـى بـه تـهـذيـب پـرداخـت ، در حـدود سال 1320 ه ق به تبريز مراجعت كرد و سپس به قم آمد. خانه وى سالها مجلس تذكر و مـوعـظـه بود آثارى گرانقدر در تهذيب و اخلاق دارد؛ از جمله : رساله لقاء الله ، اسرار الصلواه ، المراقبات فى اعمال السنه .
857- جـان مـومن به روح خدا بيشتر پيوسته است تا شعاع آفتاب به آفتاب . ااصـول كـافـى ، ج 2، ص 166، كتاب ايمان و كفر، باب اخوه المومنين ، حديث 4.
858- خـداونـدا كـمـال دلبـسـتـگـى بـه خـودت را بـه مـن بـبـخـش ، و ديـدگـان دل ما را با پرتو نظر به خودت نوربخش تا ديده دلها حجابهاى نور را بدرد. پس به مـعـدن بزرگى برسد، و روحهاى ما به درگاه عز قدس تو آوريخته گردد. خدايا مرا از كـسـانـى قـرار بـده كه صدايشان زدى پس اجابت كردند، و به ايشان نظر كردى پس در بـرابر جلال تو مدهوش شدند، پس در سر با آنان سخن گفتى و آنان آشكارا براى تو عمل كردند.
قـسـمـتـى از مـنـاجات شعبانيه ، اقبال الاعمال ، اعمال ماه شعبان ، مصباح المتهجد، ص 374، بحارالانوار، ج 91، ص 97 ـ 99، كتاب الذكر و الدعاء، باب 32، حديث 12.
859- سـپس نزديك و نزديكتر شد، پس به فاصله دو كممان يا نزديكتر بود. نجم ، 8 و 9.
860- حديث 16، پاورقى 39.
861- حديث 2، پاورقى 35.
862- نديدم چيزى را مگر آنكه خدا را همراه آن و پيش از آن و در آن ديدم . اسفار، ج 1، ص 117. علم اليقين ج 1، ص 49.(با اندكى اختلاف ) كلمات مكنونه ، ص 3.
863- پروردگارى كه نديدم نپرستيدم . علم اليقين ، ج 1، ص 49، المقصد الاول ، فـى تنزيهه سبحانه . شيخ صدوق در التوحيد (ص ‍ 305، باب 43، حديث 1) در ضـمـن حـديـثـى از عـلى عـليـه السـلام نـقـل مـى كـند. لم اكن بالذى اعبد ربالم اره . 864- حديث 27، پاورقى 26.
865- ديـدار وجه كريمت را روزيم گردان . شبيه اين عبارت در دعاى سجده پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است : اللهم انى اسئلك الرضا بعد القضاء و برد العيش بعد الموت و لذه النظر الى وجهك الكريم . احياء العلوم ، ج 1، ص 319.
866- محمد محسن بن الشاه مرتضى متوفى 1091 ه ق مشهور به فيض كاشانى محدث و فقيه و عارف و حكيم قرن 11 هرى است . وى شاگرد شيخ بهايى ، مولى محمد صالح ، سيدهاشم بحرانى و صدرالمتالهين شيرازى مى باشد. تاثير افكار صدرا در آثار فيض آشكار است . علامه مجلسى ، سيد نعمه الله جزايرى ، قاضى سعيد قمى و فرزندش از او اسـتـفـاده كـرده اند. حدود 90 اثر به او نسبت مى دهند برخى از آنها عبارت است از: تفسير صـافـى ، وافـى در حـديـث ، المـحـجه البيضاء فى تهذيب الاحياء، شافى ، علم اليقين ، الحقايق ، كلمات مكنونه ، الاصول الاصليه .
867- كـتـاب مـذكـور شـامـل چـهـار مـقـاله اسـت : مـقـاله اول در بـاب مـقـام عـالم ربـانـى و عـارف حـقـيـقـى و بـطـلان اعـمـال متصوفان ؛ مقاله دوم در غايت عبادات بدنى و رياضات نفسانى ؛ مقاله سوم در ذكر صفات ابرار؛ مقاله چهارم در مواعظ حكمى و نصايح .
868- شكوه به نزد خدا بايد برد.
869- در خـتـم مـرحـوم مـيـرزا على اكبر حكيم ، واعظ درباره او اين مطلب را بيان مى كند، تفسير سوره حمد، ص 121، جلسه پنجم .
870- هـيـچ كـسـى از دنـيـا نـمـى رود مـگـر آنگاه كه بداند كه از بهشتيان است يا از دوزخيان . علم اليقين ، ج 2، ص 853، المقصد الرابع ، فى ذكر الموت .
871- علم اليقين ، فيض كاشانى ، ج 2، ص 852، 856، المقصد الرابع ، فى ذكر المـوت . فـروع كـافـى ، ج 3، ص 131،كـتـاب الجـنـائز، بـاب مايعاين المومن و الكافر، حديث 4.
872- گـور انـسـان يـا بـاغـى از باغهاى بهشت است يا گودالى از گوالهاى دوزخ بـحـارالانـوار، ج 6، ص 205، كـتـاب العـدل و المـعـاد، بـاب 8، احوال برزخ .
873- زلزال ، 8 و 9.
874- ايـن آيه محكمترين آيه قرآن است ، و پيغمبر آن را جامعه مى خواند در تـفـسـيـر صـافـى ، در تـفـسـيـر آيـه 7 زلزال ايـن حـديـث را بـه قـيـل نـسـبـت داده ؛ و در مـجـمـع در تـفـسـيـر هـمـيـن آيـه از عـبـدالله بـن مـسـعـود نقل كرده است .
875- اشاره است به حديث پيامبر صلى الله عليه و آله كه فرمود:ان الله تعالى ماه رحـمـه ، انـزل مـنـهـا رحـمـه واحـده بـيـن الحـن و الانـس والصير و البهائم و الهوام ؛ فبها يـتـعـاطفون و بها يتراحمون . و اخر تسعا و تسعين رحمه يرحم الله بها عباده يوم القيامه . خداوند تعالى صد رحمت دارد كه از آنها يكى را در ميان جنيان و آدميان و چهار پايان و خزندگان فرود آورد. پس به سبب آن است كه به يكديگر مى بخشايند، و نود و نه رحمت ديـگـر را وانـهـاد بـه روز واپـسـيـن تـا بـا آنـهـا بـر بـندگانش ببخشايد. المحجه البـيـضـاء، ج 8، ص 384، كتاب ذكر الموت و مابعده ، باب سعه رحمه الله .
876- روضه كافى ، ص 79، حديث 33.
877- مجمع البيان ، ج 2، ص 244.
878- اشـاره اسـت بـه ضـرب المـثل مشهور اياك اعنى و اسمعى يا جاره كه مرادف آن در فـارسـى ايـن اسـت : در بـه تـو مـى گـويـم تـو بـشـنـو، مـجـمـع المثال ، ج 1، ص 50.
879- اوصـيـكـمـا و جـميع ولدى و اهلى و من بلغه كتابى ... نهج البلاغه نامه 47.
880- اصـول كـافى ، ج 2، ص 339، كتاب ايمان و كفر، باب كذب ، حـديـث 3، وسـائل الشـيـعـه ، ج 8، ص 572، كـتاب حج ، باب 138 از ابواب احكام العشره ، حديث 3.
881- اصـول كـافـى ،، ج 2، ص 339، كـتـاب ايـمـان و كـفر، باب الكذب ، حديث 4.
882- مـعـمـربـن خـلاد عـن ابـى الحـسـن الرضـا عـليـه السـلام قـال قـال : سـئل رسـول الله ، صـلى الله عـليـه و آله ، يـكـكـون المـومـن جـبـانـا؟ قـال : نـعـم . قـيـل : و يـكـون بـخـيـلا؟ قـال : نـعـم . قـيـل : و يـكـون كـذابـا؟ قال : لا. مسند الامام الرضا ج 1، ص 276، باب الذنوب ، حديث 77.
883- حديث 1، پاورقى 32.
884- وسـائل الشـيعه ، ج 8، ص 574، كتاب الحج ، باب 138، از ابواب احكام العشره ، ج 12. 885- وسائل الشيعه ، ج 8، ص 576، كتاب الحج ، باب 140، از ابواب احكام العشره .
886- عـن ابـى جـعـفـر عـليـه السـلام قـال كـان عـلى بـن الحـسـيـن صـلوات الله عليهما يـقـول لولده : اتـقـوا الكـذب ، الصـغـيـر مـنـه و الكـبـيـر، فـى كـل جـد و هـزل ؛ فـان الرجـل اذا كـذب فـى الصـغـيـر، اجـتـرى عـعـلى الكـبـير، اما علمتم ان رسـول الله ، صـلى الله عـليـه و آله ، قـال : مـا يـزال العـبـد يـصـدق حـتـى يـكـتـبـه الله صـديـقـا؛ و مـا يزال العبد يكذب حتى يكتبه الله كذابا. اصول كافى ، ج 2، ص 338، كتاب ايمان و كفر، باب الكذب ، حديث 2.
887- اصـول كـافى ، ج 2، ص 340، كتاب ايمان و كفر، باب كذب ، حديث 11.
888- وسـائل الشـيعه ، ج 8، ص 577، كتاب الحج ، باب 140، از ابواب احكام العشره ، بخشى از حديث 4.
889- اصـول كافى ، ج 2، ص 105، كتاب ايمان و كفر، باب الصدق اداء الامانه ، حدى 10.
890- عـن زيـد، عـن آبـائه ، عـن عـلى عـليـه السـلام قـال : قـال رسول الله صلى الله عليه و آله : ان اقربكم منى غ غدا و اوجبكم على شفاعه اصدقكم لساننا و آداكم للامانه و احسنكم خلقا و اقربكم من الناس . بحارالانوار، ج 66، ص 381، كتاب ايمان و كفر، باب 38، حديث 41.
891- منازل السائرين ، ص 24، ((قسم ابواب ، ((باب ورع .
892- حديث 25، پاورقى 14.
893- اصـول كـافى ، ج 2، ص 78، كتاب ايمان و كفر، باب الورع ، حديث 11.
894- منبع پيشين ، حديث 1، 3ـ4.
895- اصـول كـافى ، ج 2، ص 76، كتاب ايمان و كفر، باب الورع ، حديث 3.
896- وسـائل الشيعه ، ج 11، ص 196، كتاب الجهاد، باب 20، از ابواب جهاد النفس ، حديث 17.
897- عـن ابـى عـبدالله عليه السلام قال : يا عيسى بن عبدالله ، ليس منا و لا كرامه من كـان فـى مـصـر فـيـه اه الف او يـزيـدون و كـان فـى ذلك المـصـر احـد اورع مـنـه . وسائل الشيعه ، ج 11، ص 195 كتاب الجهاد، باب 30 از ابواب جهاد النفس ، حديث 14.
898- اصـول كـافى ، ج 2، ص 78، كتاب ايمان و كفر، باب الورع ، حديث 10.
899- ما اين امانت را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشتيم و از برداشتن آن باز ايستادند و بيم كردند و انسان آنرا برداشت كه او بسيار ستمگر و نادان بود. احزاب ، 72.
900- صـاحـب مـجـمـع البـيـان در تـفـسـيـر آيـه 72 سـوره احـزاب ايـن قول را از ابن عباس و مجاهد نقل مى كند.
901- اصول كافى ، ج 2، ص 105، كتاب ايمان و كفر، باب الصدق و اداه الامامه ، حديث 12.
902- اصـول كـافـى ، ج 2، ص 104، كـتاب ايمان و كفر، باب الصدق و اداء الامامه ، حديث 5.
903- اصـول كـافى ، ج 2، ص 152، كتاب ايمان و كفر، باب صله الرحم ، حديث 11 .
904- فـروع كـافـى ، ج 5، ص 133، كـتـاب المـعـيـشـه ، باب اداء الامانه ، حديث 3.
905- فـروع كـافـى ، ج 5، ص 133، كـتـاب المـعـيـشـه ، باب اداء الامانه ، حديث 5.
906- وسـائل الشـيـعـه ، ج 13، ص 225، كتاب انوديعه ، باب 2، حديث 13. امالى ،
شيخ صدوق ، ص 246، مجلس 43، حديث 6.
907- وسائل الشيعه ، ج 13، ص 225، كتاب الوديعه ، باب 3، حديث 2.
908- در حـديث امام رضا (عليه السلام ) آمده است : ليس منا من غش مسلما و ليس منا من خان مؤ منا (از ما نيست كه با مسلمان غش كند؛ و از ما نيست كه با مؤ منى خيانت ورزد. ) منبع پيشين ، حديث 3.
909- منبع پيشين ، حديث 5 (از پيامبر ص )
910- دل انـسـان بـا ايـمان تخت پادشاهى خداوند رحمان است . بحارالانوار، ج 55، ص 39، كتاب السماء و العالم ، باب 4.
911- حديث 2، پاورقى 15.
912- از جـمـله ايـن احـاديـث ، روايـت كـليـنـى از امـام صـادق (عليه السلام ) است درباره كـريـمـه انـا عـرضـنـا الامـانـه عـلى السـمـاوات و الارض و الجـبـال فـابـيـن ان يـحـمـلنـهـا و اشـفـقـن مـنـهـا و حـمـلها الانسان انه كان ظلوما جهولا. قـال : هـى و لايـه امـيـر المـومـنـيـن ، (عـليـه السـلام ). (اصـول كـافـى ، ج 1، ص 413، كـتـاب الحـجـه ، بـاب فـيـه نـكـت و نـتـف من التنزيل فى الولايه ، حديث 2.)
913- و قـال الامـام (عـليـه السـلام ): قـال رجـل لرسـول الله صـلى الله عـليـه و آله .. فـقـال رسـول الله صـلى الله عـليـه و آله : لا تـقـل انـه مـن شـيـعـتنا فانه كذب ، ان شيعتنا من شيعنا و تبعنا فى اعمالنا و ليس هو الذى ذكرته فى هذا الرجل من اعمالنا. امام (عليه السلام ) فرمود: مردى به پيامبر خدا گفت :... پس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: نگو كه او از شيعيان ماست كه اين دروغ است . هـمانا شيعه ما كسى است كه ما را همراهس كند و در كارهايمان دنباله رو ما باشد و آنچه در مورد اين مرد گفتى (نگاه به حريم همسايه ) از كارهاى ما نيست . بحارالانوار، ج 65، ص 155، كتاب ايمان و كفر، باب 19، حديث 11.
914- حديث 8، پاورقى 10.
915- حديث 4، پاورقى 33.
916- اصـول كـافـى ، ج 2، ص 68، كـتـاب ايـمـان و كـفر، باب الخوف و الرجاء حديث 2.
917- حديث 28، پاورقى 12.
918- مـن گـوش و چـشـم و دسـت او شـوم . اصـول كافى ، ج 2، ص 352، كتاب ايمان و كفر، باب من اذى المسلمين ، حديث 8.
919- ص 482.
920- منازل السائرين ، قسم ثانى ، باب خوف
921- فـى حـديـث المـنـاهـى ، قـال : و مـن ذرفـت عـيـنـاه مـن خـشـيـه الله ، كـان له بكل قطره قطرت من دموعه قصر فى الجنه مكلل بالدر و الجوهر؛ فيه مالا عين رات ، و لا اذن سـمـعـت ، و لا خـطـر عـلى قـلب بـشـر. وسـائل الشـيـعـه ، ج 11، ص 175، كـتـاب الجهاد، باب 15 از ابواب جهاد نفس ، حديث 1.
922- مـنـبـع پـيـشـيـن ، ص 7، 176، حـيـديـث 6. ثـواب الاعمال ، ص 17، ثواب من قال لا اله الا الله ، حديث 6.
923- قـال الصـادق (عـليـه السـلام ): ان الرجل ليكون بينه و بين الجنه اكثر مما بين الثـرى الى العـرش لكـثـره ذنـوبـه ؛ فـمـا هـو الا ان يـبـكـى مـن خـشـيـه الله ، عـزوجـل ، نـدمـا عـليـهـا حـتـى يـصـيـر بـيـنـه و بـيـنـهـا اقـرب مـن جـفـنـه الى مـقـلتـه . وسـائل الشـيعه ، ج 11، ص 178، كتاب الجهاد، باب 15 از ابواب جهاد نفس ، حديث 10.
924- ابـى عـبـدالله (عـليـه السـلام ) قـال : مـا مـن شـى الا وله كـيـل و وزن الا الدمـوع ؛ فـان القـطـره تـطـفى بحارا من نار، و لو ان باكيا بكى فى امه لرحموا. اصول كافى ، ج 2، ص 481، كتاب الدعاء، باب البكاء، حديث 1.
925- كـليـنـى در كافى 13 حديث در باب بكاء، و شيخ حر عاملى 15 حديث در بـاب 15 از ابـواب جـهـاد نـفـس در فـضـيـلت گـريـسـتـن نقل مى كنند.
926- و هر چه را كه دلها بخواهند و چشمها را خوش آيد در آن است . زحرف 71.
927- شب قدر از هزار ماه بهتر است . قدر 3.
928- مـثـل آنـان كـه دارايـى خـود را در راه خـدا انـفـاق مـى كـنـنـد مـثـل دانه اى است كه هفت خوشه رويانيده ، در هر خوشه اى صد دانه است ؛ و خدا براى هر كه بخواهد چند برابر پاداش مى دهد. بقره 261. 929- از ابو عبدالله (عليه السـلام ) دربـاره نـيكوترين آيين نماز گزاران در سنت پيامبر پرسيدم . فرمود: آنكه هر پـنـجاه ركعت بگزارد. فروع كافى ، ج 3، ص ‍ 443، كتاب الصلاه باب صلاه النوافل ، حديث 4.
930- در وسـائل الشـيـعـه ، (ج 3، ص 31، 32) روايـت مـعـاويـه بن عمار از امام صادق (عـليـه السـلام ) (حـديـث )؛ و روايـت فـضـيـل و فـضـل و بـكير از امام صادق (باب 13، از ((ابـواب اعـداد الفـرائض و نـوافـلهـا))، حديث 4.) 931- مراد از عتمه نافله نـمـاز عـشـاء است . و روايت حماد بن عثمان از امام صادق (عليه السلام ) بر آن دلالت دارد. وسـائل الشـيـعـه ، ج 3، ص 35، باب 13، از ابواب اعداد الفرائض و نوافلها، حديث 15.
932- منبع پيشين ، ص 31، حديث 2.
933- روايـت زراره از امـام بـاقـر (عـليـه السـلام ). وسـائل ابـشـيـعـه ، ج 3، ص 70، كـتـاب الصـلاه ، ابـواب اعـداد الفرائض و نوافلها، باب 29 حديث 1، و هنچنين احاديث ، 2، 4، 5، 7.
934- روايـت ابـو بـصـيـر از امـام صـادق (عـليـه السـلام ). وسائل الشيعه ، ج 3، ص 71، ((كتاب الصلاه )) باب 29 از ((ابواب اعداد الفرائض و نوافلها))، حديث 8.
935- در حـديـثـى از امـام رضـا (عـليـه السـلام ) ايـن مـطـلب نـقـل شـده اسـت . وسـائل الشـيـعه ، ج 3، ص 70، كتاب الصلاه ، ابواب اعداد الفرائض و نوافلها، باب 29، حديث 3.
936- تهذيب الاحكام ، ج 2، ص 11، كتاب الصلوه باب 1، حديث 23.
937- روايـت حـنـان از امـام صـادق (عـليـه السـلام ). وسـائل الشـيـعـه ، ج 3، ص 33، كـتـاب الصـلاه ، بـاب 13 از ابـواب اعـداد الفرائض ، حديث 6.
938- مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 50 كتاب الصلوه ، باب 12، حديث 4 و 5.
939- مـانـنـد روايـت مـحـمـد بـن مسلم از امام باقر (عليه السلام ) و هشام بن سالم از امام صادق (عليه السلام ). وسائل الشيعه ، ج 3، ص 52، كتاب الصلاه ، باب 17، از ابواب اعداد الفرائض . حديث 4، 2.
940- عن ابى بصير قال قـال الصـادق (عـليـه السـلام ): شـيـعـتـنـا اهـل الورع و الاجـتـهـاد، و اهـل الوفـاء و الامـانه ، و اهل الزهد و العباده ، و اصحاب الاحدى و خمسين ركعه فى اليوم و الليـله ، القـائمـون تـالليـل ، الصـائمـون بالنهار، يزكون اموالهم و يحجون البيت و يـجـتـنـبـون كـل مـحـرم . (امـام صـادق (عـليـه السـلام ) بـه نـقـل از ابـو بـصـيـر فـرمـودنـد: شـيـعـيـان ما اهل پرهيزگارى و كوشش در عبادت و وفا و امـانـتـدارى و زهـد و عـبـادت انـد؛ در شـبـانـه روز پـنجاه و يك ركعت نماز مى گزارند، شب بـيـدارنـد و روز را بـه روزه مى گذرانند، زكات مالهايشان را مى پردازند و به زيارت خـانـه خـدا مـى رونـد و از هـر حـرامـى دورى مـى كـنـنـد.) صـفـات الشـيـعـه ، حـديـث اول . وسـائل الشيعه ، ج 3، ص 41، كتاب الصلاه ، باب 13 از ابواب اعداد الفـرائض ، حـديـث 26. 941- حديث امام عسكرى (عليه السلام ) مدارك سابق ، ص 42، حديث 29.
942- وسـائل الشـيـعـه ، ج 7، ص 321، 303 بـاب 7، 12 از ابـواب صوم مندوب .
943- وسـائل الشـيـعه ، ج 7، ص 304، 306 باب 7 از ابواب صوم مندوب ، حديث 2، 5، 6، 8.
944- وسائل الشيعه ، ج 7، ص 303، باب 7 از ابواب صوم مندوب حديث 1.
945- وسـائل الشـيـعه ، ج 7، ص 309، باب 7 از ابواب صوم مندوب ، حديث 1*5. (946"> 1*5. (946"> هـر كـس كـارى نـيـكـو بـيـاورد او را ده برابر آن پاداش خواهد بود. (انعام 160)
947- وسـائل الشـيـعه ، ج 7، ص 305، باب 7 از ابواب صوم مندوب ، حديث 4.
948- حديث 28، پاورقى 16.
949- مـراد شـيـخ يـوسف بن احمد بن ابراهيم بحرانى (1186، 1107) فقيه بزرگ و عـالم ربـانـى از خـانـدان آل عصفور است . در كربلا به سر مى برد و رياست حوزه آنجا بـه مـدت بـيـسـت سـال بـر عـهـده وى بـود. بـزرگـانـى مـانـنـد مـيرزاى قمى ، سيد مهدى بـحـرالعـلوم ، سـيد ميرزا مهدى شهرستانى و ملا محمد مهدى نراقى از محضر وى بهره مند گـرديـدند. آثار او در فقه بسيار است مشهورترى آن الحدائق الناضره فى احكام العتره الطاهره است كه در عداد مهمترين آثار فقه استدالى است .
950- وافـى ، ص 9، كـتـاب الصـيـام ، بـاب 4،: صـيـام السـنـه ، حـدائق النـاضـره فـى احـكـام العـتـره الطـاهره ، ج 6، ص 188، كتاب الصوم ، فى الصوم المندوب .
951- فـروع كـافـى ، ج 4، ص 3، كـتـاب الزكـاه ، بـاب فضل الصدقه ، حديث 5.
952- فـروع كـافـى ، ج 4، ص 9، 10، كـتـاب الزكـاه ، بـاب صـدقـه الليل ، حديث 3.
953- مـسـتـدرك الوسـائل ، ج 7، ص 164، 166، كـتـاب الزكـاه بـاب 4 از ابواب الصدقه ، حديث 1، 6.
954- بار خدايا، شكوه به سوى تو برند و بر تو اعتماد كنند.
955- فـروع كـافـى ، ج 4، ص 3، كـتـاب الزكـاه ، بـاب فضل الصدقه ، حديث 6.
956- قـال : فـسـكـت ابـو عـبـدالله (عـليـه السـلام ) سـاعـه ثـم قـال : قـال الله تـعالى : ان من عبادى من يتصدق بشق تمره فاربيها له كما يربى احدكم فلوه حتى اجعلها مثل جبل احد. بحارالانوار ، ج 93ت ص 122، 123، كتاب الزكاه ، باب 14، حديث 30.
957- قـال رسـول الله صـلى الله عـليـه و آله : الصـدقه تدفع ميته السوء. فروع كـافـى ، ج 4، ص 2، كـتـاب الزكـاه ، بـاب فضل الصدقه ، حديث 1. و ص 5، باب ان الصدقه تدفع البلاء حديث 3.
958- قـال ابـو عـبـدالله (عـليـه السـلام ) لمـحـمـد ابـنـه : يـا بـنـى كـم فـضـل مـعـك مـن تـلك النـفـقـه ؟قـال : اربـعـون ديـنـارا. قـال : اخـرج فـتـصـدق بـهـا قـال : انـه لم يـبـق مـعـى غـيـرهـا. قـال : تـصـدق بـهـا، فـان الله عـزوجـل يـخـلصـهـا، امـا عـلمـت ان لكـل شـى مـفـتـاحـا و مـفـتـاح الرزق الصـدقـه ؟فـتـصـدق بـهـا. فـقـعـل . فـمـا لبـث ابـو عبدالله (عليه السلام ) عشر ايام حتى جاء من موضع اربعه الاف دينار. فقال : يا بنى اعطينا لله اربعين دينارا. فاعطانا الله اربعه آلاف دينار. (حضرت صـادق (عـليـه السـلام ) بـه پـسـر خـود، مـحـمـد گـفـت : فـرزنـدم ؛ از آن پـول چـه قـدر بـراى تـو بـاقـى مـانـده اسـت ؟گـفـت : چـهل دينار. فرمود: بيرون برو و آنرا ببخش . گفت : همين مقدار برايم مانده است . فرمود: آن را بـبـخـش كه خداوند عزوجل جاى آن را پر مى كند. آيا ندانستى كه هر چيزى را كليدى اسـت و كـليـد روزى بـخـشش است ؟پس آن را ببخش . محمد آن را بخشيد. ده روز بر حضرت صـادق (عـليـه السـلام ) بـگـذشـت كه از جايى چهار هزار دينار براى وى رسيد. پس به فرزند خود گفت : فرزندم ، براى خدا چهل دينار انفاق كرديم خداوند چهار هزار دينار به مـا بـاز گـردانـد.) و از هـفـتـمـيـن پـيـشـواى شـيـعيان نقل است كه فرمود: استنز لوا الرزق بالصدقه . (با بخشش روزى را از آسمان طلب كنيد). فروع كافى ، ج 4، ص 9 و 10، كـتـاب الزكـاه ، بـاب فـى ان الصـدقـه تـزيـد فـى المال ، حديث 3، 4.
959- امام صادق (عليه السلام ) فرمود: ان الصدقه تقضى الدين و تخلف بالبركه . بـخـشـش ديـون را از گردن مى افكند و مالها را با بركت مى گرداند. منبع پيشين ، ص 9، حديث 1.
960- عـن ابـى جـعـفـر (عـليه السلام ) قال : البر و الصدقه ينقيان الفقر و يزيدان فـى العـمـر و يـد فـعـان تـسـعـيـن (خ : سـبعين ) ميته السوء. فروع كافى ، ج 4، ص 2، كتاب الزكاه ، باب فضل الصدقه ، حديث 2.
961- عـن ابـى جـعـفـر (عـليـه السـلام ) فـى قـول الله عـزوجـل : فـامـا مـن اعـطـى و اتـقـى و صـدق بـالحـسـنـى (ليـل / 5) قـال : و ان الله يـعـطـى بـالواحـده عـشـره الى مـاه الف فـمـازاد الحـديـث . وسـائل الشـيـعـه ، ج 6، ص 256، كـتـاب الزكـات ، ابـواب الصـدقه ، باب 1، حديث 5.
962- پـيـامـبـر صـلى الله عـليـه و آله فـرمـود تـصـدقـوا، فان الصدقه تزيد فى المـال كـثـره ...(صـدقـه دهـيـد صـدقـه مـال را فـزونـى دهد.) فروع كافى ، ج 4، ص 9، كـتـاب الزكـاه ، بـاب فـى ان الصـدقـه تـزيـد فـى المال ، حديث 2.